• 1 ماه پیش

  • 82

  • 04:04

گلستان سعدی باب اول حکایت بیست و ششم

گلستان سعدی
0
توضیحات

ظالمی را حکایت کنند که هیزمِ درویشان خریدی به حَیف و توانگران را دادی به طَرْح. صاحبدلی بر او گذر کرد و گفت:

ماری تو که هر که را ببینی، بزنی

یا بوم که هر کجا نشینی، بکنی

زورت ار پیش می‌رود با ما

با خداوند غیب‌دان نرود

زورمندی مکن بر اهلِ زمین

تا دعایی بر آسمان نرود


از همین صدا داستان های فارسی را در رادیو حکایت بشنوید:

https://castbox.fm/va/6123493

از همین صدا افسانه ی هزار و یک شب را بشنوید:

https://castbox.fm/va/6197970





shenoto-ads
shenoto-ads