• 7 سال پیش

  • 63

  • 05:34

مدیریت استعدادها در هزاره سوم، راه های پیشگیری از مهاجرت بدون بازگشت نخبگان

محمد یاسر مفتح
0
توضیحات
با تشکیل مدرسه دارالفنون که از اقدامات تحسین برانگیز و دوراندیشانه میرزا تقی خان امیرکبیر بود و برای نخستین بار بحث آموزش علوم جدید در ایران آغاز گردید اولین جرقه های استفاده از نیروهای مستعد دانش آموخته و تحصیل کرده در زمینه های مختلف مورد نیاز کشور ایجاد گردید. با ورود علوم و دانش های جدید و به روز دنیا، موج تازه ای از فعالیت و رونق علمی در فضای آن دوره کشور به راه افتاد که نوید دهنده احیای فرهنگ علم در میان ایرانیان پس از قرن ها رکود و خاموشی بود. این ورود که به واسطه اساتید کشورهای خارجی اتفاق افتاده بود به مرور سیر تکاملی خود را طی نمود و منجر به یک پدیده فراگیر در سراسر کشور گردید هرچند که بعضی کوته نظری ها مانع گسترش طبیعی این پدیده در برخی نقاط کشور می شد. استعداد بالای قشر تربیت شده و آموزش یافته از یک طرف و اختلاف سطح آموزشی و علمی داخل کشور با کشورهای پیشرفته دنیا از طرف دیگر باعث شد که در آغاز قرن چهاردهم شمسی پدیده دیگری به نام مهاجرت علمی دانشجویان به ممالک پیشرفته به وقوع بپیوندد. البته اطلاق نام دانشجو به گروههایی که در سال های اولیه طی این روند مهاجرت کردند نظیر مهندس بازرگان و دکتر قریب و ... جایبحث دارد چراکه در آن سال ها اساسا هنوز دانشگاه به آن شکلی که امروزه می شناسیم در داخل کشور گشایش نیافته بود اما فعلا این موضوع را به دلیل عدم ایجاد مشکل جدی در بحث رها می کنیم. این پدیده نه به لحاظ زمانی رخ داد جدیدی بود و نه به لحاظ مکانی. اساسا سفرهای علمی به منظور آشنایی با دانش سایر کشورها سابقه ای طولانی در تاریخ کشورمان داشته و جمله پیامبر بزرگوار اسلام صلی الله علیه و آله و سلم با این مضمون که اگر علم در ثریا هم باشد مردانی از سرزمین پارس بدان دست خواهند یافت نیز به خوبی موید روحیه طلب علم در میان ایرانیان از دیرباز می باشد. همچنین در ابعاد مکانی مثال های فراوانی در طول تاریخ در میان کشورهای مختلف می توان یافت که در موقع لزوم نیروهای مستعد انسانی خود را به کشورهای صاحب علم یا صنعت می فرستادند تا با فراگیری آنچه مورد نیاز کشورشان است در خدمت پیشرفت و ارتقاء سرزمین شان قرار گیرند. به عنوان یک نمونه می توان به ژاپن اشاره نمود زمانی که این کشور پس از بالغ بر دو قرن قطع ارتباط کامل با دنیا که شامل ممنوعیت ورود به خاک این کشور و خروج از آن می شد تصمیم به باز نمودن درهای کشور نمود. با برقراری مجدد ارتباط با دنیا سردمداران جدید ژاپن به درستی متوجه عقب ماندگی مفرط این کشور بر اثر ایزولاسیون مطلق به وجود آمده بود گردیدند. بنابراین یکی از مهمترین اقداماتی که برای جبران این ضعف به کار بستند اعزام دانشجویان به کشورهای اروپایی و امریکا بود. تاسیس دانشگاه در دهه 6161 شمسی را می توان نقطه عطفی جهت تربیت موثر صاحبان استعداد بود و در طی سال های بعد دانشگاه های با کیفیت قابل قبول همچون دانشگاه تهران و صنعتی شریف به پرورش دانشجویان نخبه پرداختند. در عین حال روند مهاجرت دانشجویان ایرانی که در دوره معاصر از حدود 31 سال پیش به طور جدی آغاز شده بود در طی این سال ها با شدت و ضعف هایی همراه بوده و البته آنچه بیشتر مهم ومورد سوال و تاکید است عبارت از این می باشد که چه میزان از اهدافی که پشتوانه این حرکت بود محقق گردید و به بیان دقیق تر آیا قشر تحصیل کرده مهاجر با پایان تحصیلات خود به ایران بازگشتند و کشور از ظرفیت استعداد و بنیه علمی آنان بهره مند شد یا اینکه آنچنان که انتظار می رفت از داشته های خود برداشت ننمود. این سوالات به خصوص در دهه های اخیر محل بحث جدی و مهمی هستند چرا که بخش قابل توجهی از دانشجویان تراز اول کشور با رسیدن به مقطعی که امکان تحصیل در کشورهای خارجی را داشته باشند بدون درنگ به این مهم اقدام می کنند و پس از فارغ التحصیلی ماندگاری در همان کشورها با امکانات غیر قابل مقایسه شان با داخل کشور را به بازگشت ترجیح داده و در همانجا مشغول به کار می شوند. پدیده ای که خسارت جبران ناپذیری را برای کشور رقم می زند. هرچند جریان مهاجرت علمی دانشجویان فواید فراوان غیر قابل انکاری را عاید کشور نموده اما شکی در این نیست که هزینه های سهمگینی را نیز برای آن به دنبال داشته است. آنچه ضرورت بحث در مورد مدیریت استعدادها را دوچندان می کند اعتراف به این واقعیت است که کشورمان از خیلی جهات علمی و صنعتی دچار مشکلات و ضعف های بنیادین است که نیازمند حضور قشر فرهیخته و تحصیل کرده است درحالیکه از این سرمایه می تواند برخوردار باشد اما درصد زیادی از این طیف برای رسیدگی به این مسایل و رفع آنان در کشور حضور ندارند و توانایی های بالقوه خود را در کشورهای خارجی فعلیت می بخشند. به عنوان جمع بندی مقدمه جهت ورود به بحث لازم است یک سری سوالات کلیدی را مرور کنیم که به نظر می رسد در مورد آنها بایستی به یک وحدت نظر و رویه رسید. اینکه آیا مهاجرت علمی نخبگان اقدام صحیحی است یا اینکه بهتر است آنان را متقاعد کنیم که در همین جا بمانند و تحصیلات شان را به اتمام برسانند و سوال اساسی تر اینکه به طور کلی دانشی که این مجموعه از افراد در دانشگاه های خارجی می آموزند در داخل مفید وکاربردی می باشد؟ آیا ترجیح مدیریت کلان کشور بر بازگشت نخبگان است و اگر چنین می باشد چه اقدامات جدی در این راستا اتخاذ و اجرا گردیده است؟ آیا راه دیگری برای مدیریت مطلوب استعدادها وجود ندارد که درصد ریسک آن نسبت به مهاجرت علمی کمتر باشد؟ و هزاران سوال دیگر که می توان طرح نمود اما مهم تر از طرح وجود صرافت لازم برای یافتن پاسخ آنهاست.

با صدای
محمد یاسر مفتح
دسته بندی‌ها

رده سنی
محتوای تمیز
shenoto-ads
shenoto-ads