چشماتونو ببندید و تصور کنید یک روز بعد از ظهر میرید برای خرید و از یک کاپشن خوشتون میاد میرید داخل مغازه و مغازه دار بهتون میگه این کاپشن از ایالات متحده ی آمریکا اومده و قیمت خیلی گزافی بهتون میده شمام که به فروشنده اعتماد دارید پول رو پرداخت میکنید.
بعد از اون به یک مهمانی میرید و میبینید دوستتون مشابه همون رو پوشیده وقتی ازش سوال میکنید متوجه میشید که اونرو از یک تولیدی در خیابان جمهوری خریداری کرده.
این برنامه با شما در باره ی شگرد های فروش دیتای داخلی به جای دیتای خارجی خواهد گفت.
با ما همراه باشید...
چشماتون رو ببندید و تصور کنید در یک جنگل آرام در حال قدم زدن هستید که یکدفعه به یک بوفالو برخورد میکنید.
بوفالو در مقابل چشمان شما تلو تلو میخورد و چند متر آنطرف تر زمین میخورد دور و بر بوفالو خبری ن...
چشماتون رو ببندید و تصور کنید در یک جنگل آرام در ح...
چشماتونو ببندید و فرض کنید یک غیر ایرانی به سرش میزنه با ایران آشنا بشه در همین حال به این فکر میوفته که به شبکه های فارسی زبان سری بزند و با ایرانی ها بیشتر آشنایی پیدا کند.
با مشاهده ی این شبکه های...
چشماتونو ببندید و فرض کنید یک غیر ایرانی به سرش می...
سالیان سال پیش کیک قدرت در دنیا به دو نیم قسمت شده بود. یک ابر قدرت در شرق و یک ابر قدرت در غرب. ابر قدرت غربی بر علیه ابر قدرت شرقی جنگ سرد را آغاز کرد . پس از چندی به واسطه بسیاری مسایل به واسطه مشک...
سالیان سال پیش کیک قدرت در دنیا به دو نیم قسمت شده...
چشم هایتان را ببندید و تصور کنید یک روز صبح در صفحه حوادث روزنامه مورد علاقتون با یک خبر تکان دهنده مواجه می شوید: "پسر بچه ای برادر خودش رو با قصاوت به قتل رسوند." شرح واقعه رو از قلم روزنامه نگار می...
چشم هایتان را ببندید و تصور کنید یک روز صبح در صفح...
چشم هایتان را ببندید و تصور کنید که در یکی از بزرگراه های کشور با خودروی نسبتا گران قیمتتون در حال رانندگی هستید. 120 کیلومتر در ساعت آنچه که قانون مقرر کرده. در همین اثنا ناگهان یک خودروی دیگر مثل بر...
چشم هایتان را ببندید و تصور کنید که در یکی از بزرگ...
چشم هایتان را ببنید و تصور کنید یک دهه دیگه رو ، زمانی که واقعا دانشمندان بر اساس گرفتن جوایزی دسته بندی می شوند که برای ما امروز خیلی شناخته شده نیست . امروز جوایز دیگری غیر از جایزه نوبل دارند پا به...
چشم هایتان را ببنید و تصور کنید یک دهه دیگه رو ، ز...
لطفا پیش از این پادکست چشمانتان را نبندید و تصور نکنید چون در این قسمت از کاوشگر قرار است که راجع به تجارت مزار یا قبر با شما صحبت بکنیم. با وجود اینکه این موضوع غم انگیز و شاید ناراحت کننده ای برای ش...
لطفا پیش از این پادکست چشمانتان را نبندید و تصور ن...
چشماهیتان را ببندید و تصور کنید که ناگهان تلفن شما زنگ می زند و کسی از آن سوی خط به شما تبریک گفته و اضافه می کند که شما برنده خوش شانس یک جایزه فاخر هستید. بعد شما در نهایت تعجب پاسخ می دهیم که شما ا...
چشماهیتان را ببندید و تصور کنید که ناگهان تلفن شما...
چشم هایتان را ببندید و تصور کنید که از طرف یکی از دوستانتان به یک جلسه که محرمانه خوانده میشود دعوت میشویدت، وقتی به آنجا میرسید میبینید که 300 صندلی اطراف یک میز گذاشته شده است، روی یکی از صندلی های ...
چشم هایتان را ببندید و تصور کنید که از طرف یکی از ...