• 1 هفته پیش

  • 14

  • 11:58

قسمت22

رمان خوب
0
توضیحات

توی زندگی معمولا مردها به چشم میان که میتونن کارای ناممکن بکنن اما از وقتی با تراکتور جنگیم اشنا شدم همه معادلات مردونم بهم ریخته که یه دختر باشه که بتونی میون مردا جنگی باشه و از پس همشون بربیاد و هیچ کس هم نفس نکشه. کمتر دختر یا زنی توی تاریخ به این مرحله رسیده. اخه تراکتورجون مرحله به مرحله که باهات اشناتر شدم ذوقم بیشتر میشد که اینقد جنگی و رو به جلو قدم برمیداری. بیشتر مردا از اینکه زنی ازشون جلو بزنه دل خوشی ندارن اما من ازین جلو زدنت ذوق میکنم و بهت افتخار میکنم و تا اخرش پرقدرت پشتتم تا به قله های صعود برسیم اونم دوتایی. اهای افسونگر حباست باشه میخامت


shenoto-ads
shenoto-ads