فرض کنيد ايده‌اي عالي براي فروش يک کالا داريد و به خوبي براي آن برنامه ريزي کرده و کارتان را شروع مي‌کنيد. کيفيت کالای شما از تمام کالاهای مشابه موجود در بازار بهتر است و مي‌توانيد آن را سريع به دست مشتري برسانيد و کار بازاريابي‌تان نيز عالي است؛ بنابراين همه‌ي کساني که بايد، از کسب وکار شما مطلع‌اند. همچنين قيمتي که روي کالای خود گذاشته‌ايد پايين‌تر از قيمت ديگران است. آيا مي‌توانيد تضمين کنيد که موفق مي‌شويد؟

دقیقا مشابه پاراگراف بالا، شما ممکن است بهترین کالای بازار را هم تولید کرده باشید؛ اما باز هم نتوانید به کارآفرینی موفق تبدیل شوید. موفقیت فقط مرتبط با کیفیت کالا نیست. برای موفق شدن باید علاوه بر کیفیت و تولیدات خوب، روش‌های ارائه و عرضه‌ی آن کالا و پیداکردن مشتری را بدانید. پیدا کردن مشتری در بازار هدف کاری بسیار دشوار است که نویسندگانِ همین اثر در خلاصه کتاب‌های صوتی دیگرشان مانند خلاصه کتاب صوتی «بازاریابی کسب و کار» آن را به شما یاد می‌دهند. مساله‌ی سخت‌تری از پیدا کردن مشتری وجود دارد و آن حفظ مشتریان است. حفظ مشتریان یا در کلمه‌ی دیگر مشتری مداری، نیازمند آموختن روش‌ها و تکنیک‌هایی است که خلاصه کتاب صوتی حاضر آن‌ها را به شنوندگانش ارائه می‌دهد.

یکی از این روش‌ها که تورن ها بیان می‌کنند آن است که «خودتان را جای آن‌ها بگذارید. منظور نویسندگان از آن‌ها، مشتریان است.

این دو نویسنده، پیشنهاد می‌دهند تا برای درک بهتر حال و وضع مشتریان، خودمان را در وضع و شرایط آنان قرار بدهیم. اگر ما جای آن‌ها بودیم و به این شکل جنسی را دریافت می‌کردیم، چه حسی داشتیم؟ این نوع از خدمات آیا باب میل‌مان بود؟